برآزنده نمی گوید کیست ! او می گوید چیستی ؟ و از چیستت تو را به آسمانها می کشاند .
حکیم ارد بزرگ
برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید . حکیم ارد بزرگ
دارایی برآزندگان ، دلی سرشار از امید است به پهنه و گستره آسمانها . حکیم ارد بزرگ
کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست . حکیم ارد بزرگ
برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است. حکیم ارد بزرگ
کجاست سینه کش کوهستان سرد و بلندی که گامهای برآزندگان را بر تن خویش به یادگار نداشته باشد ؟ . حکیم ارد بزرگ
برآزندگان دستی و دامنی برای کاشتن دارند ! تا کدام فرزند برداشت کند ؟... حکیم ارد بزرگ
ویرانه کاخ های برآزندگان هم ، هزاران گهواره امید بر بستر خویش دارد . حکیم ارد بزرگ
میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است . حکیم ارد بزرگ
پرستاری از مادر و پدر زیباترین و پر ارزشترین زمان زندگی ست . حکیم ارد بزرگ
در چشم باد ، نغمه های دلاویز مادر در گوش کودک بازیگوش شناور است . حکیم ارد بزرگ
ادامه مطلب ...